۰۵
دی
بسم الله الرحمن الرحیم
مردی صبح از خواب بیدار شد و فهمید تبرش ناپدید شده است.او شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد.برای همین تمام روز، او را زیر نظر گرفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
مردی صبح از خواب بیدار شد و فهمید تبرش ناپدید شده است.او شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد.برای همین تمام روز، او را زیر نظر گرفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب ، داستانی است بر گرفته از یک سرگذشت واقعی که بسیار شگفت انگیز و عبرت آموز است:
(بقیه در ادامۀ مطلب)
بسم الله الرحمن الرحیم
با به صدا در آمدن زنگ مدرسه، همه به کلاس آمدند.مدتی گذشت و دراین هنگام مبصر کلاس مشغول ساکت کردن بچه ها و نوشتن عناوینی مانند:«خوب ها» و «بدها» بر روی تخته سیاه بود
بسم الله الرحمن الرحیم
این روایت از کتاب «هزار و یک حکایت اخلاقی» ، به تالیف « آقای محمد حسین محمدی» که توسط انتشاراتی «چاف» منتشر گردیده ، برداشت شده است:
(بقیه در ادامۀ مطلب)