پای گنجشک
پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۵۰ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب ، داستانی است بر گرفته از یک سرگذشت واقعی که بسیار شگفت انگیز و عبرت آموز است:
دکتر گفت: باید پایت را قطع کنیم.
راننده کامیون که در بین راه از سرما، یک پایش یخ زده بود، از حرف دکتر خنده اش گرفت.
دکتر گفت: چرا می خندی؟
راننده کامیون گفت:وقتی پنج، شش ساله بودم ، دنبال یک گنجشک دویدم.
گنجشک به حفره ای که در دیوار حیاط بود ، پناه برد.من دستم را داخل حفره کردم و گنجشک را گرفتم.هنگام بیرون آوردن آن ، یک پایش از بدنش جدا شد.
در همین موقع مادرم فریاد زد: وای! پای بچه ام قطع شد!
من که می خندیدم گفتم:
مادر! پای من که کنده نشد ، پای این گنجشک قطع شد.
برگرفته شده از:
کتاب "داستان های حکمت آموز"
نویسنده آقای "محمد غلامی"
انتشارات "بوستان کتاب"
- ۹۲/۱۰/۰۵
تنها، انسان بودن کافی است.
پیش من هم بیاین خوشحال میشم .